غزل شماره ۲

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز زلفت زنده مى دارد صبا انفاس عيسى را
ز رويت مى کند روشن خيالت چشم موسى را
سحرگه عزم بستان کن صبوحى در گلستان کن
به بلبل مى برد از گل صبا صد گونه بشرى را
کسى با شوق روحانى نخواهد ذوق جسمانى
براى گلبن وصلش رها کن من و سلوى را
گر از پرده برون آيى و ما را روى بنمايى
بسوزى خرقه دعوى بيابى نور معنى را
دل از ما مى کند دعوى سر زلفت به صد معنى
چو دل ها در شکن دارد چه محتاج است دعوى را
به يک دم زهد سى ساله به يک دم باده بفروشم
اگر در باده اندازد رخت عکس تجلى را
نگارينى که من دارم اگر برقع براندازد
نمايد زينت و رونق نگارستان مانى را
دلارامى که من دانم گر از پرده برون آيد
نبينى جز به ميخانه ازين پس اهل تقوى را
شود در گلخن دوزخ طلب کارى چو عطارت
اگر در روضه بنمايى به ما نور تجلى را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید