غزل شماره ۱

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون نيست هيچ مردى در عشق يار ما را
سجاده زاهدان را درد و قمار ما را
جايى که جان مردان باشد چو گوى گردان
آن نيست جاى رندان با آن چکار ما را
گر ساقيان معنى با زاهدان نشينند
مى زاهدان ره را درد و خمار ما را
درمانش مخلصان را دردش شکستگان را
شاديش مصلحان را غم يادگار ما را
اى مدعى کجايى تا ملک ما ببينى
کز هرچه بود در ما برداشت يار ما را
آمد خطاب ذوقى از هاتف حقيقت
کاى خسته چون بيابى اندوه زار ما را
عطار اندرين ره اندوهگين فروشد
زيرا که او تمام است انده گسار ما را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید