شماره ٦٩٢: ما نواى خويش را در بينوائى يافتيم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما نواى خويش را در بينوائى يافتيم
فخر بر شاهان عالم در گدائى يافتيم
ز آشنا بيگانه گشتيم از جهان و جان غريب
در جوار قرب جانان آشنائى يافتيم
سالها بانگ گدائى بر در دلها زديم
لاجرم بر پادشاهان پادشائى يافتيم
اى بسا شب کاندرين اميد روز آورده ايم
تا کنون از صبح وصلش روشنائى يافتيم
ترک دنيى گير و عقبى زانکه در عين اليقين
زهد و تقوى را خلاف پارسائى يافتيم
چون ازين ظلمت سراى خاکدان بيرون شديم
هر دو عالم روشن از نور خدائى يافتيم
سالکان راه حق را در بيابان فنا
از چهار و پنج و هفت و شش جدائى يافتيم
از جناب بارگاه مالک ملک وجود
هر زمان توقيع قدر کبريائى يافتيم
کفر و دين يکسان شمر خواجو که در لوح بيان
کافرى را برتر از زهد ريائى يافتيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید