شماره ٦١٥: تبت يا ذا الجلال و الا کرام

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تبت يا ذا الجلال و الا کرام
من جميع الذنوب و الآثام
اى صفاتت برون ز چون و چرا
ذات پاکت برى ز کو و کدام
قاضى حاجت وحوش و طيور
رازق روزى سوام و هوام
گوهر آراى قطره در اصداف
نقش پرداز نطفه در ارحام
پرچم آويز طاسک خورشيد
آتش انگيز خنجر بهرام
خاکبوس بساط فرمانت
جم سيمين سرير زرين جام
بست مشاطگان قدرت تو
بر رخ صبح چين گيسوى شام
کرده استاد صنعت از ياقوت
شرف طاق تابخانه بام
يافته از تو نضرت و خضرت
باغ مينو و راغ مينا فام
بدر مشعل فروز آينه دار
بر درش بنده منيرش نام
عنبر هندى آنکه خادم تست
کار او بى نسيم لطفت خام
پيش موج محيط احسانت
از حيا در عرق فتاده غمام
کاسه گردان بزم تقديرت
صبح زرين کلاه سيم اندام
هندوى بارگاه ابداعت
شام زنگى نهاد خون آشام
عندليب زبان گويا را
گل بستان فروز ذکرت کام
گر کند ياد صدمه قهرت
بگسلد مشرقى مهر زمام
درک خاصان بکنه انعامت
نرسد خاصه عام کالانعام
جان خواجو که مرغ گلشن تست
مگذارش بدام دل مادام
طمع دانه اش بدام افکند
باز گيرش ز دست دانه و دام
من که بر ياد زلف و روى بتان
صرف کردم ليالى و ايام
بوده با باده مغانه مقيم
ساخته در شرابخانه مقام
زده راه خرد بنغمه چنگ
ريخته آب رخ بشرب مدام
نفس خود کامم ار ز راه ببرد
باز گشتم بدرگهت ناکام
چون خطا کرده ام کنم هر دم
سجده سهو تا بروز قيام
گويمت بالعشى والابکار
تبت يا ذوالجلال و الاکرام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید