شماره ٦٠٤: مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل
که بعد در ره معنى نه مانعست و نه حائل
چو هست عهد مودت ميان ليلى و مجنون
چه غم ز شدت اعراب و اختلاف قبائل
در آن مصاف که جان تازه گردد از لب خنجر
قتيل عشق نميرد مگر بغيبت قاتل
کسى که خاک شود در ميان بحر مودت
گمان مبر که برد باد ازو غبار بساحل
ترا که کعبه طواف حرم کند بحقيقت
چه احتياج بسير و سلوک و قطع منازل
ببخش بردل مستسقيان وادى فرقت
که کرده اند لبالب بخون ديده مراحل
اگر چه هيچ وسيلت به حضرت تو ندارم
هواى روى توام هست بهترين وسائل
سواد خط تو بيرون نمى رود ز سويدا
خيال خال تو خالى نمى شود ز مخائل
مرا نصيحت دانا به عقل باز نيارد
که اقتضاى جنون مى کند ملامت عاقل
اگر ز شست تو باشد بزن خدنگ ز ره سم
وگر ز دست تو باشد بيار زهر هلاهل
نواى نغمه خواجو شنو به گاه صبوحى
چنانکه وقت سحر در چمن خروش عنادل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید