شماره ٤١٠: گردون کنايتى ز سر بام ما بود

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گردون کنايتى ز سر بام ما بود
کوثر حکايتى ز لب جام ما بود
سرسبزى شکوفه بستانسراى فضل
از رشحه مقاطر اقلام ما بود
خوش بوئى نسيم روان بخش باغ عقل
از نفحه معاطر ارقام ما بود
خورشيد اگر چه شرفه ايوان کبرياست
خشتى ز رهگذار در بام ما بود
ما را جوى بدست نبينى ولى دو کون
يک حبه از فواضل انعام ما بود
چون خيمه بر مخيم کروبيان زنيم
چرخ برين معسکر احشام ما بود
بدر منبر و گيسوى عنبرفشان شب
منجوق چتر و پرچم اعلام ما بود
نورى که وقت صبح ز مشرق شود پديد
از عکس جام باده گلفام ما بود
ز ايام اگر چه تيره بود روز عمر ما
فرخنده روز آنکه در ايام ما بود
قصر وجود تا يابد کى شود خراب
گر زانکه بر کتابه او نام ما بود
خواجو مگو حکايت سرچشمه حيات
کان قطره ئى ز جام غم انجام ما بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید