شماره ٢٧٩: به دشمنان گله از دوستان نشايد کرد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به دشمنان گله از دوستان نشايد کرد
بمهرگان صفت بوستان نشايد کرد
بترک آن مه نامهربان نبايد گفت
کنار از آن بت لاغر ميان نشايد کرد
مگر بموسم گل باغبان نمى داند
که منع بلبل شيرين زبان نشايد کرد
بخواه دل که من خسته دل روان بدهم
بدل مضايقه با دوستان نشايد کرد
کسى که بيتو نخواهد جان و هر چه دروست
بجان ممتحنش امتحان نشايد کرد
بنوک خامه اگر شرح آن دهم صد سال
ز سرعشق تو رمزى بيان نشايد کرد
بدان ديار روان تر ز آب ديده من
بهيچ روى رسولى روان نشايد کرد
من آن نيم که ز جانان عنان بگردانم
بقول مدعيان ترک جان نشايد کرد
برون ز جان هيچ تحفه ئى خواجو
فداى صحبت جان جهان نشايد کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید