شماره ٢٧٥: تاجدارى کند آنکس که ز سردر گذرد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تاجدارى کند آنکس که ز سردر گذرد
ره بمنزل برد آنکو ز سفر در گذرد
کوه سنگين دل اگر قلزم چشمم بيند
موج طوفان سرشکش ز کمر در گذرد
نکند ترک شکر خنده شيرين خسرو
ليک پيش لب شيرين ز شکردر گذرد
ديده دريا دلى از خون دلم مى بيند
کو تواند که روان از سر زر در گذرد
نتواند که نهد بر سر کوى تو قدم
مگر آنکس که نخست از سر سر در گذرد
باد را بر سر زلف تو اگر باشد دست
بهوايت ز سر سنبل تر در گذرد
خنک آن خسته که در کوى تو بى بيم رقيب
دهدش دست که چون باد سحردر گذرد
چرخ را بر سر ميدان محبت هر دم
ناوک آه من از هفت سپر در گذرد
گرقدم پيش نهى در صف عشقش خواجو
تير دلدوز فراقت ز جگر در گذرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید