شماره ١٥٥: هرکه مجنون نيست از احوال ليلى غافلست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هرکه مجنون نيست از احوال ليلى غافلست
وانکه مجنون را بچشم عقل بيند عاقلست
قرب صورى در طريق عشق بعد معنويست
عاشق ار معشوق را بى وصل بيند واصلست
اهل معنى را از او صورت نمى بندد فراق
وانکه اين صورت نمى بندد ز معنى غافلست
کى بمنزل ره برى تا نگذرى از خويش ازآنک
ترک هستى در ره مستى نخستين منزلست
گر چه من بد نامى از ميخانه حاصل کرده ام
هر که از ميخانه منعم مى کند بى حاصلست
ايکه دل با خويش دارى رو بدلدارى سپار
کانکه دلدارى ندارد نزد ما دور از دلست
ياد ساحل کى کند مستغرق درياى عشق
زانکه اين معنى نداند هر که او بر ساحلست
عاشقانرا وعظ دانا عين نادانى بود
کانکه سرعشق را عالم نباشد جاهلست
ترک جانان گير خواجو يا برو جان برفشان
ترک جان سهلست از جانان صبورى مشکلست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید