شماره ١١٠: دلبرا خورشيدتابان ذره ئى از روى تست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلبرا خورشيدتابان ذره ئى از روى تست
اهل دلرا قبله محراب خم ابروى تست
تا شبيخون برد هندوى خطت بر نيمروز
شاه هفت اقليم گردون بنده هندوى تست
شهسوار گنبد پيروزه يعنى آفتاب
بارها افتاده در پاى سگان کوى تست
ذره ئى گفتم ز مهرت سايه از من برمگير
کافتاب خاورى در سايه گيسوى تست
نافه خشک ختن گر زانکه مى خيزد ز چين
زلف را بفشان که صد چين در شکنج موى تست
هر زمان نعلم در آتش مى نهد زلفت وليک
جان ما خود در بلاى غمزه جادوى تست
از پريشانى چو مويت در قفا افتاده ام
نيکبخت آن زلف هندويت که هم زانوى تست
با تو چيزى در ميان دارد مگر بند قبا
زان سبب پيوسته او را تکيه بر پهلوى تست
نکهت انفاس خلدست اين نسيم مشگ بيز
يا ز چين طره مشکين عنبر بوى تست
گر ترا هر دم بسوئى ميل ودل با ديگريست
هر کجا خواجوست او را ميل خاطر سوى تست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید