لاله سيراب

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
نفسى داشتم و ناله و شيون کردم
بى تو با مرگ عجب کشمکشى من کردم
گرچه بگداختى از آتش حسرت دل من
ليک من هم به صبورى دل از آهن کردم
لاله در دامن کوه آمد و من بى رخ دوست
اشک چون لاله سيراب به دامن کردم
در رخ من مکن اى غنچه ز لبخند دريغ
که من از اشک ترا شاهد گلشن کردم
شبنم از گونه گلبرگ نگون بود که من
گله زلف تو با سنبل و سوسن کردم
دود آهم شد اشک غمم اى چشم و چراغ
شمع عشقى که به اميد تو روشن کردم
تا چو مهتاب به زندان غمم بنوازى
تن همه چشم به هم چشمى روزن کردم
آشيانم به سر کنگره افلاک است
گرچه در غمکده خاک، نشيمن کردم
شهريارا مگرم جرعه فشاند لب جام
سال هابر در اين ميکده مسکن کردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید