غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها

مشاهده برنامه در فروشگاه اپل

اشعار مرتبط

• زهی لواء و علم لا اله الا الله
• قلت له مصیحا یا ملك‌المشرق
• اتاك الصوم فی حلل السعود
• جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر
• انا فتحنا بابكم لا تهجروا اصحابكم

نظرات نوشته شده

• پژمان هزپی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ نوشته
• باسلام باعنایت به روانی و وزن زیبای شعر که در بحررمل مثمن مخبون(۴فعلاتن) می باشد و متاسفانه در جایی از اینترنت معنای ابیات را نیافتم بر آن شدم که ابیات را معنی کنم...
  ۱- من نمی بخشم(یا عطا نمی کنم یاقسمت نمی کنم یا سوگند نمی خورم) مگر به کسانی (مردانی) که ما را تصدیق کنند(سایر ماببخشند،راستمان انگارندیا برماصدقه دهند)/من عشق نمی ورزند مگربه نمکین رویانی(زیبا رویانی) که به ماعشق می ورزند.
  ۲- پس آنها [ زیبا رویان]میل جوانی و نادانی کردند وماهم میل جوانی و نادانی کردیم،پس آنها آمدند سپس ما [هم]آمدیم(یا آنها ندارد سپس ما هم بخشیدیم)/برای آنها برتری (فضل،احسان،بخشش و فزونی واحسان)پیش ماست (آنها نزد ما برتر و بزرگوار ند)[پس دیگر] برای چه از ما پیشی وسبقت می گیرند؟!
  ۳-پس،گشودیم سیاهی چشمان را(یافتح وتصرف کردیم باغ ها را)وغنیمت گرفتیم راستی ها و درستی هارا(یا صدقات و بخشش‌ها را غنیمت گرفتیم)/ودزدیدیم دزدیده ها را زمانی که آنها را دزدیدند (یا آویختیم ،پوشیده شدیم آویخته ها،پوشیده ها را زمانیکه آنها ما را پوشانیدندیا آویختند)
  ۴-پس پیروز شد یم بر دلها (قلب ها) و آگاه شد یم از ناپدید ها وغیب ها/پس خدا سیراب کرد؛چه سیراب کردنی چشمهایی را که به ما می نگریستند (یا خداوند به کلی سیراب کردچشمهایی[چشمه هایی]را که باقی جان ونفس آخر ما بودند.
  ۵_بزرگی،عزت و رحجان از آن خداست وگرنه ما پرده دری (هتاکی,حقارت وخفت) کردیم و نابود و هلاک شدیم/پس گریختیم وترسیدیم ( رمیدیم) زمانی که آنها به ما رسیدند (پیوستند
  ۶- برای من اگر ترس از خدا وپرهیز نباشد خداوند خشم و غصب می گیرد و حتما کم می شود/لزوما و حتما قدرت دید(توانایی چشمان) من کهنه و پاره و از بین می رود (بصیرت من از بین می رود)
  ۷-پس شراب تند پیش آور که در [اعماق]جان ها روح ها جای دارد /وبا کاسه ها وجامهایی از آن از جهت روزی وبهره ما را سیراب گردانید....
• پژمان هزپی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ نوشته
• باعرض پوزش از اغلاط تایپی که تصحیح شده آن را مجددا می گذارم؛
  
  باسلام باعنایت به روانی و وزن زیبای شعر که در بحررمل مثمن مخبون(۴فعلاتن) می باشد و متاسفانه در جایی از اینترنت معنای ابیات را نیافتم بر آن شدم که ابیات را معنی کنم...
  ۱- من نمی بخشم(یا عطا نمی کنم یاقسمت نمی کنم یا سوگند نمی خورم) مگر به کسانی (مردانی) که ما را تصدیق کنند(یابر ماببخشند،راستمان انگارندیا صدقات برمادهند)/من عشق نمی ورزم مگربه نمکین رویانی(زیبا رویانی) که به ماعشق می ورزند.
  ۲- پس آنها [ زیبا رویان]میل جوانی و نادانی کردند وماهم میل جوانی و نادانی کردیم،پس آنها آمدند سپس ما [هم]آمدیم(یا آنها بخشید ند سپس ما هم بخشیدیم)/برای آنها برتری (فضل،احسان،بخشش و فزونی واحسان)پیش ماست (آنها نزد ما برتر و بزرگوار ند)[پس دیگر] برای چه از ما پیشی وسبقت می گیرند؟!
  ۳-پس،گشودیم سیاهی چشمان را(یافتح وتصرف کردیم باغ ها را)وغنیمت گرفتیم راستی ها و درستی هارا(یا صدقات و بخشش‌ها را غنیمت گرفتیم)/ودزدیدیم دزدیده ها را زمانی که آنها ما را دزدیدند (یا آویختیم ،پوشیده شدیم آویخته ها،پوشیده ها را زمانی که آنها ما را پوشانیدندیاما را آویختند)
  ۴-پس پیروز شد یم بر دلها (قلب ها) و آگاه شد یم از ناپدید ها وغیب ها/پس خدا سیراب کرد؛چه سیراب کردنی چشمهایی را که به ما می نگریستند (یا خداوند به کلی سیراب کردچشمهایی[چشمه هایی]را که باقی جان ونفس های آخر ما بودند.
  ۵_بزرگی،عزت و رحجان از آن خداست وگرنه ما پرده دری (هتاکی,حقارت وخفت) کردیم و نابود و هلاک شدیم/پس گریختیم وترسیدیم ( رمیدیم) زمانی که آنها به ما رسیدند (پیوستند)
  ۶- برای من اگر ترس از خدا وپرهیز نباشد خداوند خشم و غصب می گیرد و حتما کم می شود/لزوما و حتما قدرت دید(توانایی دیدن چشمان) من کهنه و پاره و از بین می رود (بصیرت من از بین می رود)
  ۷-پس شراب تند [عرفانی] پیش آور که در [اعماق]جان ها روح ها جای دارد /وبا کاسه ها وجامهایی از آن از جهت روزی وبهره ما را سیراب گردانید....
• ناشناس در تاریخ ۲ تیر ۱۴۰۰ نوشته
• با سلام از استاد پژمان هزپی که به شیوایی هر چه تمام وهمه جانبه شعر را معنی کرده اند کمال تشکر را دارم
• مهسون در تاریخ ۲۴ اردی بهشت ۱۴۰۱ نوشته
• با عرض سلام و خدا قوت
  نهایت تقدیر و تشکر از جناب استاد پژمان هزپی را دارم
  ممنون که شعر را به بهترین نحو معنی کرده اید
• رضا کیانی موحد در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ نوشته
• مصرع دوم بیت پنجم لقلت از قال میاد یعنی اگر بگویم. ترجمه شما اشکال داره
• پژمان هزپی در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۱ نوشته
• کاش شما معنی درست را می نوشتید
• ناشناس در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۱ نوشته
• البته اگر از قال بگیرید نه قل،معنی هم ضعیف می شود که هیچ وزن هم دچار سکته می شود
• ناشناس در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۱ نوشته
• البته بیت ۶مصرع اول است نه بیت۵مصرع۲و استاد پژمان هزپی درست معنی کرده اند اگر بگویم معنی نمی دهد و معنی درست همان (یقیناکم می شود )می باشد که وزن را هم خراب نمی کند
• پژمان هزپی در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۱ نوشته
• در مصراع اول بیت۵لحق را از الحاق هم می شود گرفت و خواند در اینصورت باید اضافه کنم که معنی آن را چنین هم می شود بیان کرد که: فضل و برکت و بزرگی خداوند متعال شامل حال ما شد،(به ما پیوست )وگرنه...بقیه معنی...

نظر بدهید

نظر:

ارسال کننده:

ارسال

---