شماره ٢٥٠: بيمغزى و دارى بمن سوخته جان بحث

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بيمغزى و دارى بمن سوخته جان بحث
اى پنبه مکن هرزه بآتش نفسان بحث
از يک نفس است اينهمه شور من و مايت
بريک رگ گردن چقدر چيده دکان بحث
با چرخ دليرى بود اسباب ندامت
اى ديده و ران صرفه ندارد بدخان بحث
در ترک تامل الم شور و شرى نيست
بلبل ننمايد بچمن فصل خزان بحث
از مدرسه دم نازده بگريز وگرنه
برخاست رگ گردن و آمد بميان بحث
در نسخه مرگ است گر انصاف توان يافت
تا علم فنا نيست همان بحث و همان بحث
از عاجزى من جگر خصم کباب است
با آب کند آتش سوزنده چسان بحث
زير و بم اين انجمن آفات خروشست
هر دم زدن اينجا دم تيغست و فسان بحث
با سنگ جنون ميکند انداز شرارم
عمريست که دارد بنگه خواب گران بحث
در معرکه هوش که خون باد بساطش
تا رنگ نگرديد نگرداند عنان بحث
گر درس خموشى سبق حال تو باشد
(بيدل) نرسد بر تو زابناى زمان بحث



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید