غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
رباعی شماره ۹۵۲
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - رباعیات
افزودن به مورد علاقه ها
دل آمد و گفت هست سوداش دراز
شب آمد و گفت زلف زیباش دراز
سرو آمد و گفت قد و بالاش دراز
او عمر عزیز ماست گو باش دراز
زلف
سودا
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
آمد دی دیوانه و شبهای دراز
مائیم و دمی کوته و سودای دراز
آنها که چو آب صافی و ساده روند
بخروشیدم گفت خموشت خواهم
صبح آمد و وقت روشنائی آمد
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال