در تکوين نباتات و اشجار

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: جام جم

افزودن به مورد علاقه ها
وين چهار آخشيج را به درست
چون پديد آمد امتزاجى رست
نفس روينده رام ايشان شد
جنبش راست کار ايشان شد
شغل اين نفس را به طبعى راست
هشت قوت به خادمى برخاست
قوت جذب و قوت امساک
قوت هضم و دفع، بشنو پاک
غاذيه، ناميه، مولده هم
گشته با قوت مصوره ضم
پس طبيعت به نقش بندى دست
بر دو نقش از هزار گونه ببست
شد به صحرا او کوه بر، جا تنگ
از گل و ياسمين رنگارنگ
مدتى سبز شد نبات و بلند
زرد شد بعد از آن و تخم افگند
تا گر او ز اختلاف گردد سست
مثل او از زمين تواند رست
چون که زايل شد اختلاف مزيج
شجر آهنگ نشو کرد و بسيج
گشت روينده گونه گونه درخت
بى بر و ميوه دار و نازک و سخت
آبش از بيخ شد روان سوى شاخ
شاخ و برگش دراز گشت و فراخ
آبخور بيخ و شاخ و خارش گشت
و آن دگر جمله برگ و بارش گشت
بارها را نگاهداشت به برگ
ز ابر و باران و برف و باد تگرگ
و آنچه بى بار بود و کج رو گشت
ساختندش به بيشه ها انگشت
و آنچه از ميوه بود بر وى بار
دامنش پاک شد ز سنگ و ز خار
پرورش ديد و سر بلندى يافت
در چمن نام ارجمندى يافت
چون ز قسمت گرفت رستن بهر
يا غذا بود، يا دوا، يا زهر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید