در ترتيب ظهور مواليد ثلاثه اول در صفت معدن

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: جام جم

افزودن به مورد علاقه ها
جرم خورشيد گرد پيکر خاک
مدتى چون بگشت با افلاک
آب و خاکش ز عکس تافته شد
تبش اندر دو گانه يافته شد
متصاعد شد از ميان دو بخار
که دو روحند و در هوا طيار
روح خاکى کثيف بود و نژند
روح آبى لطيف و نيز بلند
روح آبى چو در مشيمه کان
محتبس گشت ز اقتضاى زمان
روش آفتاب تابش داد
حرکت کرد و اضطرابش داد
بر هوا رفت و آب شد، بچکيد
بر زمين گرم گشت و پس بتپيد
زان صعود و هبوط پيوسته
گشت اجزاش روشن و بسته
زمره اى روح مطلقش گفتند
فرقه اى دهن و زيبقش گفتند
روح خاکى چو پس دخانى بود
وندرو اندکى گرانى بود
به يکى معدن احتباسش کرد
جنبش خويش در حراسش کرد
تپشى دايم اندرو پيوست
راه بيرون شدش نبود، ببست
چون بسى روزگارش اين شد ورد
در گوکان فتاد و شد گوگرد
قدما نفس نام کردندش
حکما احترام کردندش
ذکر اين نفس و روح راز نهفت
شد به جسمى غبار معدن جفت
روح و نفس و بدن مهيا شد
کارگاهى ز خاک پيدا شد
نوبتى ديگر از حرارت کان
گرم گشت اين سه جزو را ارکان
شد ز حر مقام و ضيق محل
عقد آن در رطوبت اين حل
وين سه را در زمان پيوستن
گاه پيمان و دوستى بستن
وزن و قدر ار به اعتدال بود
تن مصفا و جان زلال بود
و گر آن آب چون حجر گردد
به مرور زمانه زر گردد
ور بود وزن زيبق افزون تر
نقره اى باشد و نگردد زر
ور ز مساوات و وزن اين دو بخار
تيره باشد ز اختلاط غبار
نام جسمى چنين حديد بود
وين پس از مدتى مديد بود
ور ظلمت عديم نور شدند
وز مساوات و وزن دور شدند
زان تمازج به مذهب هر مس
جسد قلع و سرب خيزد و مس
وآنچه ملح و شبوب و زاجاتند
هم ز تاثير اين مزاجاتند
هم چنين از دريچهاى دگر
حال و حکم نتيجهاى دگر
تا شد اين خاک پر گهر گنجى
خلق نامبرده بر يکى رنجى
اصل و بنياد اين جواهر خاک
اين دو روحند، با تو گفتم پاک
وين جميع ار نفيس و گردونند
زاده اختران گردونند
زين ميان زر بود نتيجه مهر
نقره فرزند ماه زيبا چهر
مس و آهن ز زهره و بهرام
بهره مندند و نور ياب مدام
قلع از مشترى و جيوه ز تير
زحل اندر سرب کند تاثير



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید