در ستايش خرد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: جام جم

افزودن به مورد علاقه ها
اى نخستينه فيض عالم جود
اولين نسخه سواد وجود
روح در مکتبت نو آموزى
ابد از مد مدتت روزى
آسمان ترا زمين سايه
آفتاب سپهر نه پايه
لنگر کشتى نفوس تويى
مسعد اختر نحوى تويى
هر که دور از تو دور ازو نيکى
وانکه نزد تو، يافت نزديکى
نيست راه از تو تا به علت تو
بجز از بيش او و قلت تو
اندر ايجاد علت اولى
نيست بالاتر از تو معلولى
نظرت کرده تربيت جان را
يار او کرده نور ايمان را
پيش رخ بسته اي، ز قاف به قاف
تتق از زر نگار گوهر باف
گوش نه چرخ بر اشارت تست
کاخ هفت اختر از عمارت تست
يزک لشکر وجود تويى
قايد کاروان جود تويى
دين ز حفظ تو پايدار بود
دل ز بوى تو با قرار بود
لشکر روح را امير تويى
همه طفلند خلق و پير تويى
اى ز چرخ و سروش بالاتر
از تو گوهر نزاد والاتر
مددى ده، که ديو رنجم داد
جان من شو، که تن شکنجم داد
کارگاه من از تو بر کارست
تو نباشي، مرا چه مقدارست؟
سايه خود مدار دور از من
مبر، اى محض نور، نور از من
به فلک راه ده روانم را
فلکى کن به علم جانم را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید