به هر ترنمى از جاى مى رود دل ما
سبک رکاب چو بوى گل است محمل ما
زمين سينه ما درد و داغ پروردست
يکى هزار شود تخم اشک در گل ما
شکست آينه ما و توتيا گرديد
همان خيال تو استاده در مقابل ما
رسيده ايم به انجام و اول سفرست
ز راه دورتر افتاده است منزل ما
به پيشدستى ما نيست در کرم حاتم
ز آبرو نشود تنگدست، سايل ما
هزار ناخن تدبير غوطه در خون زد
نشد گشاده شود عقده هاى مشکل ما
ز سرو گلشن فردوس راست مى گذريم
نهال قد تو تا پا فشرده در دل ما
نمى خوريم غم از هيچ رهگذر صائب
خوشا کسى که درآيد به گوشه دل ما