شماره ٦٥٣: رسيده است به آفاق صيت دولت ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
رسيده است به آفاق صيت دولت ما
تپيدن دل بى تاب ماست نوبت ما
کلاه گوشه اقبال ماست بى کلهى
گذشتگى ز دو عالم بود جنيبت ما
خزينه گهر ما معانى رنگين
بريدن از دو جهان است تيغ جرأت ما
ز نور جبهه ما مى شود جگرها آب
ز داغ عشق بود آفتاب رايت ما
چو صبح، حق نفس بر جهانيان داريم
نمک به چشم جهان ريخت شور فکرت ما
هزار تيغ زبان را نمود جوهردار
دگر چه کار کند پيچ و تاب غيرت ما؟
چو نوبهار، بود از معانى رنگين
تمام روى زمين، زير بار نعمت ما
دهن چو شيشه گشاييم بهر شادى خلق
وگرنه مهر خموشى است جام عشرت ما
زيادتى نکند هيچ لفظ بر معنى
ز راست خانگى خامه عدالت ما
ز مهر و ماه نداريم روشنايى چشم
ز نور فطرت ما روشن است خلوت ما
گرفته بود چمن را فسردگى صائب
شدند نغمه سرا، بلبلان ز غيرت ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید