شماره ٤٣٣: صفاى ساعدت نيلى شمارد دست موسى را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
صفاى ساعدت نيلى شمارد دست موسى را
بناگوش تو سازد تازه ايمان تجلى را
به اندک نسبتى عاشق تسلى مى شود، ور نه
به آهو نسبت دورى است چشم شوخ ليلى را
توجه بيشتر از عاشقان با بوالهوس دارد
کريمان دوستتر دارند مهمان طفيلى را
ندارد شکرى در چاشنى گردون مينايى
به حرف و صوت مى دارد نگه آيينه طوطى را
به چندين سوزن الماس، حيران است مژگانش
که از پاى که بيرون آورد خار تمنى را
خمار آلوده ام، سود و زيان خود نمى دانم
به يک پيمانه سودا مى کنم دنيى و عقبى را
ز درد و داغ فارغ نيست يک ساعت دل عاشق
هميشه دست و لب گرم است مهمان تجلى را
بحمدالله نمرديم آنقدر کز گردش دوران
قدح در دست و مينا در بغل ديديم تقوى را!
طريق عقل را بر عشق رجحان مى دهد زاهد
عصايى بهتر از صد شمع کافورى است اعمى را
گر از عشق حقيقى هست دردى در سرت مجنون
به چشم آهوان مشکن خمار چشم ليلى را
در آن کشور که گردد گوهر افشان خامه صائب
رگ ابر بهاران طى کند طومار دعوى را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید