شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهمانى

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهمانى
سبک جان را نثارش کن مکن ديگر گرانجانى
چرا آشفته عقلى گر از عشقش خبر دارى
چرا وابسته جانى اگر جوياى جانانى
اگر خواهى که عشق او گريبان گير جان گردد
برافشان دامن همت ز گرد عالم فانى
الا اى طاير قدسى در اين گلشن چه ميپوئى
مگر يادت نمى آيد ز گلشنهاى روحانى
چو بومان گرد هر ويران چرا سرگشته ميکردى
بسوى شاه خود بازآ که تو شهباز سلطانى
برآور يکنفس از جان بسوزان اين دو عالم را
که تا جانان پديد آيد از اين جلباب ظلمانى
به تيغ عشق قربان شو شهيد عشق جانان شو
که تا عمر ابد يابى بحکم نص فرقانى
دلا در بوته عشقش دمى بگداز و صافى شو
که نقد قلب نستانند صرافان ربانى
حسين ار بنده فرمان شوى سلطان عشقش را
سلاطين جهان الحق کنندت بنده فرمانى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید