شماره ١٣٦: اى که با سوز غم عشق تو مى سازد دل

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى که با سوز غم عشق تو مى سازد دل
تا بکى ز آتش سرداى تو بگذارد دل
گر چه عار آيدم از شاهى ملک در جهان
بغلامى تو امروز همى نازد دل
روح قدسى بجنيبت کشى من آيد
علم عشق تو روزيکه برافرازد دل
شهسوارا پى درمان دلم رنجه مشو
که دو اسبه ز پى درد تو مى تازد دل
آنچنان در غم عشق تو شدم مستغرق
که بشادى نتواند که بپردازد دل
گر چه در چنگ غمت عود صفت ميسوزم
هيچ نقشى بجز از درد تو ننوازد دل
زان سبب نام دل خود بزبان ميآرم
که تو ميسوزى و با سوز تو ميسازد دل
گر نه اميد لقاى تو بود روز جزا
حاشا لله که بجنت نظر اندازد دل
آشکارا نظر از خلق جهان دوخت حسين
که نهانى نظرى با تو همى بازد دل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید