شماره ١٣٥: ز حد گذشت فراق تو اى فرشته خصال

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز حد گذشت فراق تو اى فرشته خصال
بيا و تشنه دلان را بده زلال وصال
ز من بريدى و رفتى وليک پيوسته
خيال روى تو ميگرددم بگرد خيال
اگر نه از سر کوى تو ميکند گذرى
چرا حيات دهد مرده را نسيم شمال
فناى خويش همى خواهم از خدا که مرا
ز عمر باقى خود هست بى رخ تو خلال
ز بار غم الف قدم ار چو دال شود
گر از تو روى به پيچم بود ز عين ضلال
چگونه شيفته ماه عارضت نشوم
که نيست در همه عالم ترا نظير و مثال
من از تو چشم مودت نمى توانم داشت
که هست از تو اميد وفا خيال محال
مباد ماه عذار ترا خسوف و محاق
مباد مهر جمال ترا کسوف و زوال
در آرزوى وصالت حسين دلخسته
ز مويه گشت چو موى و ز ناله گشت چو نال



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید