شماره ٩١: دردا که دوست هيچ رعايت نميکند

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دردا که دوست هيچ رعايت نميکند
مرديم از عتاب و عنايت نميکند
قربان تير دشمن بدکيش گشته ام
اين جور بين که دوست حمايت نميکند
از دست هجر ديده غمديده آنچه ديد
جز با خيال دوست حکايت نميکند
جانم ز دفتر غم جانان بنزد خلق
فصلى و باب هيچ روايت نميکند
بى يار در ديار دلم شحنه غمش
کرد آنچه پادشاه ولايت نميکند
دارم ز اشک و چهره بسى سيم و زر وليک
وجهى است اينکه کار کفايت نميکند
از دست دشمن است همه ناله حسين
ور نى ز جور دوست شکايت نميکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید