شماره ٦٠: بقاى عمر در اين خاکدان فانى نيست

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بقاى عمر در اين خاکدان فانى نيست
جهان پر از غم و اميد شادمانى نيست
گل مراد از اين آب و گل چه ميجوئى
که در رياض جهان بوى کامرانى نيست
براى صحبت ياران مهربان کريم
خوش است عمر دريغا که جاودانى نيست
چو غنچه بسته دهن خون خور و مخند چو گل
که اعتماد بر اين پنجروز فانى نيست
دوام عيش و بقا ميوه ايست بس شيرين
ولى چه سود که در باغ زندگانى نيست
مرا تحمل جور زمانه هست وليک
ز دوست طاقت دورى چنانکه دانى نيست
بيا و از سر جان خيز ورنه رو بنشين
که کار اهل وفا غير جانفشانى نيست
بهار عمر بوقت خزان رسيد حسين
دگر حلاوت نوباوه جوانى نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید