دفتر اول از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
صاحب دل را ندارد آن زيان
گر خورد او زهر قاتل را عيان
زانک صحت يافت و از پرهيز رست
طالب مسکين ميان تب درست
گفت پيغامبر که اى مرد جرى
هان مکن با هيچ مطلوبى مرى
در تو نمروديست آتش در مرو
رفت خواهى اول ابراهيم شو
چون نه‌اى سباح و نه دريايى
در ميفکن خويش از خودراييى
او ز آتش ورد احمر آورد
از زيانها سود بر سر آورد
کاملى گر خاک گيرد زر شود
ناقص ار زر برد خاکستر شود
چون قبول حق بود آن مرد راست
دست او در کارها دست خداست
دست ناقص دست شيطانست و ديو
زانک اندر دام تکليفست و ريو
جهل آيد پيش او دانش شود
جهل شد علمى که در منکر رود
هرچه گيرد علتى علت شود
کفر گيرد کاملى ملت شود
اى مرى کرده پياده با سوار
سر نخواهى برد اکنون پاى دار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید