شماره ٣٩٣: دلا، رفت آنکه: وصل دلستانى داشتم روزى

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلا، رفت آنکه: وصل دلستانى داشتم روزى
نشايد زنده بود اکنون که: جانى داشتم روزى
ز من پرسيد شرح قصه يعقوب و يوسف را
که پير عشقم و عشق جوانى داشتم روزى
ز جورت اين زمان افسانه اى دارم، خوش آن حالت
که از لطف تو هر جا داستانى داشتم روزى
خدا را، چاره اى کن، پيش ازان روزى که بعد از من
بصد افسوس گويي: ناتوانى داشتم روزى
چه بر من طعنه بى خانمانى مى زني، ناصح؟
من بى خانمان هم خانمانى داشتم روزى
دهن پر گفتگوى شوق و نتوان دم زدن با او
مرا، يارب، چه شد؟ من خود زبانى داشتم روزى
هلالي، مى رسد آهم بماه آسمان شبها
بياد آنکه: ماه مهربانى داشتم روزى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید