شماره ٣٩١: ز دورى تا بکي، ما را چنين مهجور مى داري؟

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز دورى تا بکي، ما را چنين مهجور مى داري؟
وگر نزديک مى آيم تو خود را دور ميدارى
طبيب من تويي، اما مرا بيمار مى خواهى
دواى من تويي، اما مرا رنجور ميدارى
بنور خود شبى روشن نکردى مجلس ما را
چراغ آشنايى را چرا بى نور ميداري؟
مگر کيفيت رنج خمار، اى جان، نمى دانى
که ما را بى شراب لعل خود مخمور ميداري؟
بدستور سگان زين آستانم چند ميراني؟
چه رسمست اين که عاشق را بدان دستور ميداري؟
ببزم وصل حاضر مى کنى ارباب حشمت را
همين مسکين هلالى را ز خود مهجور ميدارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید