شماره ٣٤٠: نميکشيم سر از آستان خانه تو

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نميکشيم سر از آستان خانه تو
کجا رويم؟ سر ما و آستانه تو
ترا بهانه چه حاجت براى کشتن من؟
مکن، مکن، که مرا ميکشد بهانه تو
ترحمى بکن، اى پادشاه کشور حسن
که غير ظلم و ستم نيست در زمانه تو
از آن سمند تو برميجهد گه جولان
که رقص ميکند از ذوق تازيانه تو
سفيد گشت مرا استخوان و خوشحالم
بدان اميد که روزى شود نشانه تو
شب از فسانه بروز آورند و اين عجبست
که روز خود بشب آرم من از فسانه تو
هلالي، از غم جانسوز عشق آه مکش
که سوخت جان من از آه عاشقانه تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید