شماره ٣١٢: نه رحم در دل يار و نه صبر در دل من

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نه رحم در دل يار و نه صبر در دل من
اجل کجاست؟ که بس مشکلست مشکل من
ز مهوشان طمع مهر کرده ام، هيهات!
زهى خيال کج و آرزوى باطل من
ز منزلي، که منم، ره بعيش نتوان برد
که رهگذار غم افتاده است منزل من
بداغ لاله رخان چون برون روم زين باغ
گل دگر ندهد غير لاله از گل من
مگو که: در دل تو زنگ بسته پيکانم
که تخم مهر و وفا سبز گشت در دل من
همه متاع جهان را بنيم جو نخرم
کزين معامله بى حاصلست حاصل من
بدست دوست، هلالي، مرا ز قتل چه باک؟
اگر هلاک شوم جان فداى قاتل من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید