شماره ٢٦٨: کدام صبح سعادت بود مبارک ازينم؟

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کدام صبح سعادت بود مبارک ازينم؟
که در برابرت آيم، صباح روى تو بينم
زهى مراد! که عاشق هلاک روى تو گردد
مراد من همه اينست، من هلاک همينم
گهى که سر بنهم بر زمين بپيش سگانت
چنان خوشم که: مگر پادشاه روى زمينم
رو، اى صبا، تو کجا آمدي؟ که از سر آن کو
نشان پاى سگش مى رسد بنقش جبينم
اگر طبيب نهد گوش بر شکاف دل من
هنوز بشنود از ضعف نالهاى حزينم
کرم نمودى و گفتي: گداى ماست هلالى
بلي، تو شاه بتانى و من گداى کمينم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید