شماره ٢٤٧: تا عمر بود، در هوس روى تو باشم

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا عمر بود، در هوس روى تو باشم
در خاک شوم، خاک سر کوى تو باشم
فرداى قيامت نروم جانب طوبى
در سايه سرو قد دلجوى تو باشم
خوش آنکه زبان از پى دشنام برآرى
من دست برآورده، دعاگوى تو باشم
پهلوى تو پيوسته نشينند رقيبان
تا من نتوانم که بپهلوى تو باشم
از غمزه تو کاست تن من، که چو مويى
من موى شوم در خم گيسوى تو باشم
هر گه که از تو ناز برى دست بچوگان
خواهم همه تن سر شوم و گوى تو باشم
اى شاخ گل تازه، منم بلبل اين باغ
معذورم، اگر شيفته روى تو باشم
روزى که فلک نام مرا خواند: هلالى
مى خواست که من مايل ابروى تو باشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید