شماره ٢٣٩: عمر رفته است و کنون آفت جانى دارم

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عمر رفته است و کنون آفت جانى دارم
گشته ام پير، ولى عشق جوانى دارم
چاره ساز دل و جان همه بيمارانى
چاره اى ساز، که من هم دل و جانى دارم
کاش! چون لاله، دل تنگ مرا بشکافى
تا بدانى که چه سان داغ نهانى دارم؟
بر همه خلق يقين شد که: وفا نيست ترا
ليک من از طمع خويش گمانى دارم
بنده ام خواندى و داغم چو سگان بنهادى
زين سبب در همه جا نام و نشانى دارم
ملک عشق تو جهانيست که پايانش نيست
من درين ملکم و غوغاى جهانى دارم
جان من، شرح المهاى هلالى بشنو
که درين واقعه جانسوز بيانى دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید