شماره ١٧٧: غم نيست، گر ز داغ تو مى سوزدم جگر

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
غم نيست، گر ز داغ تو مى سوزدم جگر
دارى هزار سوخته، من هم يکى دگر
يارب، چه کم شود ز تو، اى پادشاه حسن
گر سوى من بگوشه چشمى کنى نظر؟
در کوى تو سر آمد اهل وفا منم
از چشم التفات وفاى مرا نگر
تا کى در آرزوى تو گرديم کو بکوي؟
تا کى بجستجوى تو گرديم در بدر؟
جان مى کنيم و يار زما بى خبر هنوز
خواهيم مردن از غم او، تا شود خبر
در گوشه غمست هلالى بصد نياز
گاهى ز چشم لطف برين گوشه بر نگر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید