شماره ١٦٤: مرا، چون ديگران، ياد گل و گلشن نمى آيد

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مرا، چون ديگران، ياد گل و گلشن نمى آيد
بغير از عاشقى کار دگر از من نمى آيد
هوس دارم که: دوزم چاک دل از تار گيسويش
ولى چندان گره دارد، که در سوزن نمى آيد
تعجب چيست گر من در وصالش فارغم از گل؟
کسى را پيش يوسف ياد پيراهن نمى آيد
منور شد بتشريف قدومش خانه چشمم
بلي، جز مردمى از ديده روشن نمى آيد
تو بدخويي، که دارى قصد جان عاشقان، ور نه
کسى را از براى عاشقى کشتن نمى آيد
بجاى خاک پايش توتيا جستم، ندانستم
که: کار سرمه از خاکستر گلخن نمى آيد
هلالى اشک مى بارد، برو دامن کشان مگذر
تعلل چيست؟ چون گردى بران دامن نمى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید