شماره ١٣٥: دلم رفت و جان حزين هم نماند

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلم رفت و جان حزين هم نماند
ز عمر اندکى ماند و اين هم نماند
سرم خاک آن در شد و زود باشد
که گردش بروى زمين هم نماند
نشسته بخون مردم چشم، دانم
که در خانه مردم نشين هم نماند
چه هر دم بناز افگنى چين بر ابرو؟
مناز، اى بت چين، که چين هم نماند
گر افتاده خاکسارى بميرد
سهى قامت نازنين هم نماند
هلالي، اگر نيست حالت چو اول
مخور غم، که آخر چنين هم نماند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید