شماره ١٠١: آب حيات حسنت گل برگ تر ندارد

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آب حيات حسنت گل برگ تر ندارد
طعم دهان تنگت تنگ شکر ندارد
اى ديده، تيز منگر در روى نازک او
کز غايت لطافت تاب نظر ندارد
در هر گذر که باشي، نتوان گذشتن از تو
آري، چو جانى و کس از جان گذر ندارد
سگ را بخون آهو رخصت مده، که مسکين
از رشک چشم مستت خون در جگر ندارد
در عشق تو هلالى از ترک سر بسر شد
ديوانه است و عاشق، پرواى سر ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید