شماره ٤٧٢: تا دست را حنا بست دل برد ازين شکسته

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا دست را حنا بست دل برد ازين شکسته
دل بردنى به اين رنگ کاريست دست بسته
چون دست آن گلندام صورت چگونه بندد
گر باغبان ببندد از گل هزار دسته
تا پيش هر خس آن گل افکنده پرده از رخ
چون غنچه در درونم خون پرده بسته
بنشسته با رقيبان رخ بر رخ آن شه حسن
ما را دگر عجايب منصوبه اى نشسته
من با حريف عشقت ديگر چگونه سازم
او سالم و توانا من ناتوان و خسته
درياى عشق خوبان بحرى نکوست اما
کشتى ما در آن بحر بد لنگرى گسسته
ديوان محتشم را گه گه نظاره ميکن
شايد در او بيابى ابيات جسته جسته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید