شماره ٤٦٣: امشب اندر بزم آن پرهيز فرما پادشاه

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
امشب اندر بزم آن پرهيز فرما پادشاه
ديده را ضبط نگه کار است و دل را ضبط آه
از براى يک نگه بر روى آن عابد فريب
مى توان رفتن به زير بار يک عالم گناه
بسته چشم آن بت ز من اما کجا آن شوخ چشم
مى تواند داشت خود را از نگه کردن نگاه
صبر کن اى دل که از لذت چشانيهاى اوست
وعده هاى دير دير و لطفهاى گاه گاه
زان نگه قطع نظر به کز پى تقريب آن
بر رقيبان نيز يک يک بايدش کردن نگاه
داغ مجنون راز وصل آن نيم مرهم بس نبود
کاشکى يک بار ديگر ناقه گم مى کرد راه
رو به صبر و طاقت و تمکين منازاى محتشم
خيل غم چون بر نشيند يک سوار و صد سپاه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید