شماره ٢٦٨: دانم اگر از دلبرى قانع به جانى اى پسر

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دانم اگر از دلبرى قانع به جانى اى پسر
داد سبک دستى دهم در سر فشانى اى پسر
رسم وفا بنياد کن آواره اى را ياد کن
درمانده اى را شاد کن تا در نمانى اى پسر
بر خاکساران بى خبر مستانه بر رخش جفا
در شاه راه دلبرى خوش ميدوانى اى پسر
حسنت همى گويد که هان خوش جهانى را به کس
هيچت نمى گويد که هى نى جوانى اى پسر
با صد شکايت پيش تو چون آيم اندر يک سخن
بندى زبانم گويا جادو زبانى اى پسر
ديشب سبکدستى تو را مى داد گستاخانه مى
کامروز از آن لايعقلى بر سر گرانى اى پسر
ديوان شعر محتشم پر آتش است از حرف جور
غافل مشو از سوز او روزى بخوانى اى پسر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید