شماره ٢٠١: به گوشم مژده وصل از در و ديوار مى آيد

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به گوشم مژده وصل از در و ديوار مى آيد
دلم هم ميطپد الله امشب يار ميآيد
سپند آتش شوقم که هردم هاتفى ديگر
بگوشم مى زند کان آتشين رخسار مى آيد
بسوى در ز شوق افتان و خيزان ميروم هر دم
تصور مى کنم کان سرو خوش رفتار مى آيد
عبير افشان نسيمى کاينچنين مدهوشم از بويش
ز عطرستان آن گيسوى عنبريار مى آيد
چو دايم از دو جانب مى کند تيز آتش غيرت
اگر مى آيد امشب جزم با اغيار مى آيد
مدام از انتظار وعده او مضطرب بودم
ولى هرگز نبود اين اضطراب اين بار مى آيد
بفهمانم به دشمن چون ببرم پايش از بزمت
که از بى دست و پائى اين قدرها کار مى آيد
چو نبود عشق عاشق سرسر هر چند ليلى را
سر مجنون نباشد بر سرش ناچار مى آيد
چه نقصان محتشم گر دل رود بر باد ازين شادى
به حمدالله که گر دل مى رود دلدار مى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید