شماره ٢١٥: قصد که داري، اى پسر، باز چنين که مى روى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
قصد که داري، اى پسر، باز چنين که مى روى
کآفت و فتنه نوى در دل و دين که مى روى
باز دگر بلاى جان آمد و تا گرفت خون
تا به تو افتدش نظر، مست چنين که مى روى
غمزه بس است قتل را، تير و کمان چه مى بري؟
غصه همى کشد مرا، زين به کمين که مى روى
گر چه نمى کشى مرا، هم نفسى ز پا نشين
بر من خسته جان و دل از نو همين که مى روى
مى روى اندرون جان ور به دروغ گويمت
سر بشکاف، جان بکن، نيک ببين که مى روى
خلق نداند اينکه هست از پى فتنه رفتنت
خسرو اگر نمى شود بر سر اين که مى روى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید