شماره ١٦: آه ازين تنگ قبايان شده تنگم دامان

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
آه ازين تنگ قبايان شده تنگم دامان
که نه سر ماند مرا در غم ايشان نه امان
لب گشايند و نباتى ندهندم، آرى
کام خود را نتوان يافتن از خودکامان
گر برم در برشان دست، بدزدند اندام
سيم دزدى عجبى نيست ز سيم اندامان
رخ چو آتش بنمايند و جگر پخته کنند
اين دل پخته من سوخته شد زين خامان
خسرو از بهر تو بدنام شد، از وى بگريز
نيکنامى نبود در روش بدنامان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید