شماره ٢٩٨: سوختن يک نغمه است از ساز شمع

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
سوختن يک نغمه است از ساز شمع
پرده نتواند نهفتن راز شمع
خودگدازى آبروى ديگر است
ميرسد بر انجمنها ناز شمع
ناله ها در دود دل گم کرده ايم
سرمه پيچيده است بر آواز شمع
عاشقانرا مونسى جز درد نيست
سوختن باشد همين دمساز شمع
تا کى اى پروانه بال افشانيت
برفشانيهاست با گلباز شمع
ختم تدبير زبان لب بستن است
تا خموشى ميرسد پرواز شمع
رونق عشاق عرض نيستى است
سر بريدن ميشود پرواز شمع
کيست دريابد زبان بيخودان
نيست جز پرواز رنگ آواز شمع
سعى خود را خود تلافى کرده ايم
هم سر خويش است پاانداز شمع
مدعاى جستجو روشن نشد
پر بلند افتاده است انداز شمع
فکر انجام دگر داريم ما
ديده باشى صورت آغاز شمع
خامشى هم ترجمان حال ماست
بيسخن پيداست (بيدل) راز شمع



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید