شماره ٧٣١: رواق چرخ شد از شمع کلک من روشن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
رواق چرخ شد از شمع کلک من روشن
که ديده است ز يک شمع نه لگن روشن؟
اگر چراغ سهيل از نسيم کشته شود
توان نمودن از سيب آن ذقن روشن
عجب نباشد اگر سرنوشت خوان شده ام
که گشت از خط ساغر سواد من روشن
ستاره سوختگى خال چهره سخن است
ز نقطه ريزى کلک است اين سخن روشن
توان ز زخم گرفتن عيار جوهر تيغ
ز جوى شير بود حال کوهکن روشن
که ره برون ز نهانخانه عدم مى برد؟
نگشته صبح شکرخند ازان دهن روشن
چراغ دل ز جگر گوشه روشنى گيرد
شد از عقيق لبت ديده يمن روشن
حديث راست منور کند جهان صائب
ز روى صبح بود صدق اين سخن روشن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید