شماره ٦٢٠: قدم بر چشم من نه قلزم خون را تماشا کن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
قدم بر چشم من نه قلزم خون را تماشا کن
بيا در سينه من بر مجنون را تماشا کن
اگر تاب تماشاى دل پر خون نمى آرى
ز زير چشم بارى چشم پر خون را تماشا کن
جدايى نيست حسن و عشق را يک مو ز يکديگر
به جاى زلف ليلى بيد مجنون را تماشا کن
مگو در چشمه خورشيد نيلوفر نمى باشد
بر آن رخسار چشم آسمان گون را تماشا کن
اگر ميل خيابان بهشت جاودان دارى
نظر بگشاى آن بالاى موزون را تماشا کن
نگه را مى کند خوناب حسرت شرم هشيارى
بکش جامى و آن لبهاى ميگون را تماشا کن
مبر حسرت اگر فوت از تو شد نظاره مجنون
به سير من بيا صد دشت مجنون را تماشا کن
نديدى گر تنور نوح و طوفان جهانگيرش
ز داغ سينه من جوشش خون را تماشا کن
نه هر چشمى تواند خط سبز عشق را خواندن
به چشم داغ سودا بيد مجنون را تماشا کن
نديدى گر هلال منخسف با زهره در يک جا
در آن دنبال ابرو خال موزون را تماشا کن
اگر در آتش سوزنده شاخ گل نديدستى
ميان بزم ما آن جامه گلگون را تماشا کن
مپوشان چشم ازان رخسار در ايام خط صائب
رقم هاى لطيف کلک بيچون را تماشا کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید