شماره ٤١٣: چند چون طاوس باشى محو بال خويشتن؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
چند چون طاوس باشى محو بال خويشتن؟
زير پاى خود نبينى از جمال خويشتن
کم مباش از مرغ بسمل در شهادتگاه عشق
مى ز خون خود کن و مطرب ز بال خويشتن
چون مه از نقصان دل خود را مخور، خورشيد باش
تا ز حال خود نگردى در زوال خويشتن
مطلب روى زمين در زير دامان شب است
جز بر اين دامن مزن دست سؤال خويشتن
بستر و بالين من از سايه بال هماست
تا سر خود را کشيدم زير بال خويشتن
عمر خود را کم به اميد فزونى مى کنند
ساده لوحانى که مى دزدند سال خويشتن
با دل افکن گفتگوى دوستى را از زبان
در ثمر پوشيده کن برگ نهال خويشتن
ترجمان گوهر شاداب، آب او بس است
لب بگز صائب ز اظهار کمال خويشتن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید