شماره ٢٨٢: ما زهر را به جبهه بگشاده چون کشيم؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما زهر را به جبهه بگشاده چون کشيم؟
خميازه را به چاشنى باده چون کشيم؟
از کوه قاف بال پريزاد عاجزست
بار جهان به خاطر آزاده چون کشيم؟
در فکر آسمان و زمينيم روز و شب
با اين غبار ودود، نفس ساده چون کشيم؟
ما خون ز دست يار به صد ناز خورده ايم
از دست ديگران قدح باده چون کشيم؟
دريا و موج تشنه آميزش همند
از عشق دامن دل آزاده چون کشيم؟
طوفان به بادبان ننهفته است هيچ کس
بر روى شيد، پرده سجاده چون کشيم؟
ما ره به خط بى قلم يار برده ايم
منت ز حرفهاى قلم زاده چون کشيم؟
فرمان قتل نيست چو پروانه مراد
ما ناز نوخطان ز رخ ساده چون کشيم؟
صائب بهشت جاى خس و خار خشک نيست
زهاد را به انجمن باده چون کشيم؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید