شماره ٢٣٠: سنجد کسى که باده و ترياک را به هم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
سنجد کسى که باده و ترياک را به هم
نسبت کند سخاوت و امساک را به هم
پاى مرا به دامن عزلت شکسته است
بسته است آن که دامن افلاک را به هم
دارم اميدها به گرستن که دست داد
از گريه خوشه هاى گهر تاک را به هم
پاى چراغ را نبود بهره از چراغ
خصمى است بخت و شعله ادراک را به هم
غافل مشو چو لاله ز ادراک نشأتين
يک کاسه ساز باده و ترياک را به هم
عاجز ز خارزار علايق شدم، کجاست
سيلى که آرد اين خس و خاشاک را به هم؟
جز زلف دلفريب، که پيوند مى دهد؟
چون تار سبحه صد دل غمناک را به هم
صائب صفا کسى ز که ديگر طمع کند؟
خصمى است آب و آينه پاک را به هم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید