شماره ٢٠٩: از گريه شبانه فزايد جلاى چشم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
از گريه شبانه فزايد جلاى چشم
باشد ز اشک گرم چراغ سراى چشم
اجزاى حسن زير و زبر مى شود ز خط
جز پيشگاه جبهه و دولتسراى چشم
از قيد خط و زلف اميد نجات هست
بيچاره عاشقى که شود مبتلاى چشم
از باز چشم بسته نيايد اگر شکار
چون مى برد ز اهل نظر دل حياى چشم؟
خيزد به رنگ دود ز مژگان نگه مرا
گرم است بس که از دل گرمم هواى چشم
در منزلت ز خنده اگر گريه بيش نيست
بالاتر از دهن ز چه دادند جاى چشم
صائب غبار اگر چه به آيينه دشمن است
از خط چون غبار بود توتياى چشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید